شاهدخت زيباي منشاهدخت زيباي من، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

خاطرات دخترک من

سفر به برسه

دختركم آمده ايم شمال، روستاي برسه. اينجا سرد است و هر چند ساعت يكبار ابرهاي سفيد محدوده ديدمان را كه در حالت عادي تا كوه هاي پوشيده از جنگل اطرافمان است، به ٢-٣ متر محدود مي كند. رفتيم پياده روي و با هم گل جمع كرديم. مي گفتي I want a flower collection! تمام مسير پياده روي مان و بعد در خانه گل ها را دستت گرفته بودي و بعد من لاي كتاب چند تايي را خشك كردم تا برايت آلبومي درست كنم. شيرينم، تلاشم اين است كه تجربه هاي قشنگي داشته باشي و خاطرات به ياد ماندني. با ماماني هر جا كه مي خواهي ميروي و به هر جاندار و گياهي كه فكر كني دست ميزني. پرنسس زيبا دوستت دارم.
20 تير 1392

این کوچک سبز من

زیبای من!  از کدام لحظه شاد زندگیم بنویسم که از وقتی تو آمدی همه اش با شادی حضورت همراه بوده!  از کدام شیرین زبانی؟ کدام شیرین کاری؟ کدام حالتت بنویسم که چیزی جا نماند؟ دارم عقب می مانم از تو شاهدخت کوچکم. قبلآ ثانیه و دقیقه ای عقب تر بودم و الان به ساعت می کشد!  تو که در حال کشف این دنیایی و مدام به هر گوشه سرک می کشی تا چیزکی پیدا کنی. تو که در میان شکسته انگلیسی صحبت کردنت مرا تا اوج لذت میبری. و مریم که هر بار تو را با لذت می چلاند و میبوسد می گوید:  you're exploring language!  For example,  you say: mommy I'm soccering!  or last night we looked at your book and I pointed to a boy who...
20 تير 1392

اولین نشانه های خواندن

دیروز از خوب بیدار شدی و کتاب  The Tooth Book از  Dr. Seuss رو برداشتی و شروع کردی به ترتیب صدای این کلمات رو گفتن! من ازت نخواستم اما از وقتی کلاست با میس مریم شروع شده انقدر تو زبان پیشرفت داشتی که خودم تعجب می کنم. شیرین زبان منی :) فیلمت رو به میس مریم ایمیل کردم که ببینه و در مورد اقدامات آتی با هم صحبت کنیم :) دقیقآ دو روز پیش با بابا تو مسیر خونه مامانی سوری بودیم که من به میس مریم زنگ زدم و در مورد چیزی با هم صحبت می کردیم. تو اصرار فراوان که من با میس مریم صحبت کنم. گوشی رو بهت دادم و تو در مدت چند دقیقه عین این جملات رو بهش گفتی:  Hi Miss Maryam ... look at my stegosarus ... I'm going to grandpa ... I'm going...
11 تير 1392

سلامی به تو فرشته کوچکم

دخترکم، اینجا فقط برای توست. من و تو!  دل نوشته های من، روزشمار شیرین کاری های تو، همه فقط برای این جاست که من قلم به دستی تنبلم!  دوستت دارم و اینکه میدانی دوست داشتنم را برایم شیرین ترین هدیه دنیاست.  قول می دهم اینجا را منظم بنویسم. پیش از آنکه از یادم برود چه گفتی چه کردی . . . عزیزم، نفسم هر چه هستم، هر چه می کنم همه از برکت وجود توست.  تو چراغ راهم شدی. امیدوارم خدا همیشه راهت را فروزان کند. 
10 تير 1392
1